شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است فیلم‌های آخر هفته تلویزیون (۵ و ۶ تیر ۱۴۰۴) + شبکه و زمان پخش سیمای محرم ۱۴۰۴ | معرفی برنامه‌های ویژه تلویزیون همراه با زمان پخش چرا توزیع سریال «شکارگاه» به تعویق افتاد؟ فرصت تماشای فیلم با قیمت نیم‌بها تا کی ادامه دارد؟ شعر‌هایی به‌مثابه موشک | شاعران مشهدی در کنار مدافعان وطن ایستادند
سرخط خبرها

مخمصه‌های نوشتن | سوژه‌های سمجِ نجات یافته

  • کد خبر: ۳۲۰۰۷۴
  • ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۷
مخمصه‌های نوشتن | سوژه‌های سمجِ نجات یافته
ایده باید در هر مکان و هر لحظه ول کن نویسنده نباشد. آن‌موقع دیگر نویسنده مبتدی یا بعضا حرفه‌ای باید بتواند رفته‌رفته ابزار نوشتنش را جور کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ در بلاتکلیفی هم آدم نمی‌داند باید چکار کند. مخصوصا وقتی سوژه دقیقا معلوم نباشد. یک تصویر، یک لحظه و یا یک احساس مدام جلوی چشم نویسنده عقب و جلو برود و تصویرش مثل سیدی  که خش رویش افتاده باشد، وسط بدترین شرایط زندگی گیر کند و تصویرش تو حافظه بماند. آن‌وقت است که درگیر نوشتن می‌شود و اساسا جز این راه دیگری ندارد و به قول محمدحسن شهسواری که در کتاب‌های نویسندگی‌اش گفته: «نویسنده کسی نیست که دوست دارد بنویسد، بلکه کسی است که می‌خواهد ننویسد، اما نمی‌تواند.»

بنابراین ایده باید از این خاصیت سمج‌گونه مستثنا نباشد. طوری یقه‌اش را بگیرد که در هر مکان و هر لحظه ول کن نویسنده نباشد. آن‌موقع دیگر نویسنده مبتدی یا بعضا حرفه‌ای باید بتواند رفته‌رفته ابزار نوشتنش را جور کند. مثلا آهنگی پخش کند یا کتاب و رمان محبوبش را تورق بزند، چند صفحه از نوشته‌های قبلی‌اش بخواند تا خلاصه آن بنزین مدنظر را در موتور مغزش بریزد. بعد بنشیند پشت ماشین نوشتنش، فرمان را تو دستش بگیرد و با هر ابزار و هر کلمه و هر فنی که یاد دارد، تا مقصد نهایی داستانش براند؛ بنابراین نوشتن و گفتن از نانوشته‌ها چندان اهمیتی ندارند تا زمانی که بمباران ایده‌های سمج بتوانند در گلاویز زندگی آدم را به زمین بیاندازند و او را ناچار به نوشتن از خود بکنند.

صرف لذت بردن از نوشتن و البته در دسترس داشتن ابزار آن (همچون کلمه، عناصر و داشتن سواد نوشتن)، این رنج از سوژه‌ ایست که سایه به سایه همراه نویسنده می‌دود و او را وارد جهان داستانی خود می‌کند تا در هر دست‌انداز زندگی جلو دیدش رژه برود، تا او را مجبور به نوشتن از خود کند.

-    چگونه سوژه‌ای ابتر می‌ماند؟

اما آنچه سبب می‌شود یک سوژه ابتر بماند، نه تنها بی توجهی به آن است، بلکه وجود مشغله هایست که در زندگی سبب فراموشی یا کم اهمیتی آنها می‌شوند. چنان که انگار اتفاق یا بحرانی از تجربه‌ی زیستی بر روی بحرانی دیگر یا حادثه‌ای دیگر هم پوشانی کند. یا ب عبارتی لایه‌ای از زندگی بر روی لایه‌ی دیگری بیفتد و از توجه و بازتاب آن بر تمام اتفاقات کمرنگ کند. آن وقت دیگر نوشتن از آن سوژه ابتر باقی می‌ماند. چرا که دیگر دغدغه‌ی دیگری بر الویت مسایل برای نویسنده مطرح است. دغدغه‌ای که او را یا از نوشتن آن سوژه بازمی دارد یا سوژه دیگری را غالب بر آن مساله می‌کند، تا خود بتواند بر ذهن و جهان ذهنی و داستانی نویسنده تاثیر بگذارد.

-    چرا نباید از ایده داستانی حرفی به زبان راند؟

در کلام ساده می‌توان گفت: «سوژه همان تیر خلاصی است که در لحظاتی از زندگی گریبان نویسنده را می‌گیرد و تا نوشته نشود و گفته نشود، دست از سر او برنمی‌دارد.»

شاید بتوان این دلیل را همان مساله‌ای ساده، اما مهمِ نگفتن از ایده داستانی یک نویسنده دانست. چرا که اگر ایده به زبان بیاید، آن فرصت مغتنم نوشتن را از دست می‌دهد و از تب و تاب نوشتن می‌اندازد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->